To sign my guestbook, you need to signin first. | |
aynaz00000 Guestbookarya2085 (13 years ago) ﺭﻭﺯﻯ ﻣﺮﺩﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻯﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﻳﺒﺎ ﺧﺮﻳﺪ ﻛﻪ ﺣﻴﺎﻃﻰ ﺑﺰﺭﮒﺑﺎ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻣﻴﻮﻩ ﺩﺍﺷﺖ . ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﻳﮕﻰ ﺍﻭﺧﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﻗﺪﻳﻤﻰ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺻﺎﺣﺒﻰ ﺣﺴﻮﺩﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﻌﻰ ﻣﯿﻜﺮﺩ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺍﻭﺭﺍ ﺗﻠﺦ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﻛﻨﺎﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻯﺍﻭ ﻭ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺳﻌﻰ ﻣﯿﻜﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻳﻦﻫﺪﻑ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺳﺪ . ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝﻭ ﺳﺮﺣﺎﻝ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ، ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﺑﻪﺍﻳﻮﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﺩﻳﺪ ﻳﻚ ﺳﻄﻞ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﺩﺭﺍﻳﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ . ﺳﻄﻞ ﺭﺍ ﺗﻤﻴﺰ ﺷﺴﺖ ، ﺑﺮﻕﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻴﻮﻩ ﻫﺎﻯ ﺗﺎﺯﻩ ﻭ ﺭﺳﻴﺪﻩﻯ ﺣﻴﺎﻁ ﺧﻮﺩ ﭘﺮ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﻯﺧﻮﺩ ﺑﺒﺮﺩ . ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺻﺪﺍﻯ ﺩﺭ ﺯﺩﻥ ﺍﻭﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺑﺪﺟﻨﺴﻰ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ ﻭﭘﻴﺶ ﺧﻮﺩ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻋﻮﺍﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﻭﻗﺘﻰ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭﻳﻚ ﺳﻄﻞ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﻴﻮﻩ ﻫﺎﻯ ﺗﺎﺯﻩ ﻭ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺩﺍﺩﻭ ﮔﻔﺖ " : ﻫﺮ ﻛﺲ ﺁﻥ ﭼﻴﺰﻯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﻯﻗﺴﻤﺖ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﺍﺭﺩ . arya2085 (13 years ago) گل دربرومی برکف و معشوق به کام است.. سلطان جهانم به چنین روز غلام است.. گوشمع میارید دراین جمع که امشب.. درمجلس ما ماه رخ دوست تمام است.. درمذهب ماباده حلال است ولیکن.. بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است.. درمجلس ماعطر میامیز که مارا.. هردم زسر زلف تو خوشبوی مشام است.. گوشم همه برقول بی و نغمه وچنگ است.. چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است.. تاگنج دلت در دل ویرانه مقیم است.. همواره مرا کنج خرابات مقام است.. میخواره وسرگشته و رندیم و نظرباز.. وان کس که چومانیست درین شهرکدام است.. بامحتسبم عیب مگوئید که او نیز.. پیوسته چوما درطلب عیش مدام است.. ای دل منشین بی می و معشوق زمانی.. کایام گل و یاسمن و عید صیام است.. arya2085 (13 years ago) A walk to remember Love is patient, love is kind. It does not envy, it does not boast, it is not proud. It is not rude, it is not self-seeking. It is not easily angered, it keeps no record of wrongs. Love does not delight in evil, but rejoices with the truth. It always protects, always trusts, always hopes, always perseveres. Love never fails sepehr00 (13 years ago) ——— آموخته ام … که گاهی تمام چیزهایی کهیک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی . . . sepehr00 (13 years ago) ——— امروز رفتم برات یه ساعت بخرم ولی هرچی گشتم هیچ ساعتی به قشنگیه اون ساعتی که دیدمت پیدا نکردم ! sepehr00 (13 years ago) ——— امروز رفتم برات یه ساعت بخرم ولی هرچی گشتم هیچ ساعتی به قشنگیه اون ساعتی که دیدمت پیدا نکردم ! sepehr00 (13 years ago) بر درت می آمدم هر شب مرا وا میزدی / گفتمت نامهربانی دم ز حاشا میزدی / دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا سحر/ کاش دریای تو بودم دل بهدریا میزدی. sepehr00 (3 hours ago) (Delete) ——— دلتنگیهایم از دوری توست ، تو که در آن غروب جدایی تنها ، مسافر جاده ها شدی و کوله بارت را پر از یاس های سپید کردی تا بهای هنگفت عشق را بپردازی و عاشقانه بازگردی ، من چشمانم را به امتداد جاده دوخته ام ، می دانم که روزی خواهی آمد ، آن روز که عشق نایاب ترین عنصر زندگی انسانهاست. — sepehr00 (13 years ago) درت می آمدم هر شب مرا وا میزدی / گفتمت نامهربانی دم ز حاشا میزدی / دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا سحر/ کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی sepehr00 (13 years ago) دعا می کنم غرق باران شوی چو بوی خوش یاس و ریحان شوی چو یاران مهدی شمارش کنند دعا می کنم جزء یاران شوی (تشکر از آبشار) دعا میکنم غرق باران شوی چو بوی خوش یاس و ریحان شوی دعا میکنم در زمستان عشق بهاری ترین فصل ایمان شوی arya2085 (13 years ago) منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیزا من خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی یا خدایی میهمانم کن که من چشمان اشک الوده ات را دوست میدارم طلب کن خالق خود را.بجو مارا تو خواهی یافت که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم،اهسته میگویم، خدایی عالمی دارد تویی زیباتر از خورشید زیبایم.تویی والاترین مهمان دنیایم. که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت وقتی تو را من افریدم بر خودم احسنت میگفتم مگر ایا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی.ببینم من تورا از درگهم راندم؟ که میترساندت از من؟رها کن ان خدای دور آن نامهربان معبود.آن مخلوق خود را این منم پروردگار مهربانت.خالقت.اینک صدایم کن مرا.با قطره اشکی به پیش آور دو دست خالی خودرا. با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم غریب این زمین خاکی ام.آیا عزیزم حاجتی داری؟ بگو جز من کس دیگر نمیفهمد.بهنجوایی صدایم کن.بدان آغوش من باز است قسم بر عاشقان پاک با ایمان قسم بر اسبهای خسته در میدان تو را در بهترین اوقات اوردم قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد برای درک اغوشم,شروع کن,یک قدمبا تو تمام گامهای مانده اش با من تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید تورا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد "سهراب سپهری | |