To sign my guestbook, you need to signin first. | |
saruli83 Guestbooksepehr00 (13 years ago) دخترک خندید و پسرک ماتش برد !که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده باغبان از پی او تند دوید به خیالش می خواست، حرمت باغچه و دختر کم سالش را از پسر پس گیرد !غضب آلود به او غیظی کرد !این وسط من بودم، سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم من که پیغمبر عشقی معصوم، بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق و لب و دندان ِ تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم و به خاک افتادم چون رسولی ناکام !هر دو را بغض ربود...دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت: " او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود: " مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم، همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت sepehr00 (13 years ago) دخترک خندید و پسرک ماتش برد !که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده باغبان از پی او تند دوید به خیالش می خواست، حرمت باغچه و دختر کم سالش را از پسر پس گیرد !غضب آلود به او غیظی کرد !این وسط من بودم، سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم من که پیغمبر عشقی معصوم، بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق و لب و دندان ِ تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم و به خاک افتادم چون رسولی ناکام !هر دو را بغض ربود...دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت: " او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود: " مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم، همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت sepehr00 (13 years ago) ﺣﺎﺟﯿﺎﻥ ﺭَﺧﺖ ﭼﻮ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑَﺮَﻧﺪ / ﻣﺪﺗﯽﺩﺭ ﻋﻘﺐ ِ ﺳﺮ ﻧﮕﺮﻧﺪﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺮﻡ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺍﺳﺖ /ﭼﺸﻢ ﺣُﺠﺎﺝ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ِ ﺳﺮ ﺍﺳﺖﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﺯ ﮐﻮﯼ ﺗﻮ ﮔﺮ ﺑﺴﺘﻢ ﺑﺎﺭ / ﺑﺎﺯ ﺑﺎﮐﻮﯼ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﻡ ﺳﺮ ﻭ ﮐﺎﺭﭼﺸﻢ ﺩﻝ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ /ﭼﺸﻢ ﺑﺮ ﮐﻮﯼ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﺗﻮ ﺻَﻨﻢ ﻗﺒﻠﻪ ﯼ ِ ﺁﻣﺎﻝِ ﻣﻨﯽ / ﭼﻮﻥ ﮐﻨﻢﺻﺮﻑ ِ ﻧﻈﺮ ؟ ﻣﺎﻝ ِ ﻣﻨﯽﺭﻭﯼ ﺭﺧﺸﻨﺪﻩ ﯼ ِ ﺗﻮ ﻗﺒﻠﻪ ﯼ ِ ﻣﺎﺳﺖ /ﻣَﺮﺩُﻡ ِ ﺩﯾﺪﻩ ﯼ ِ ﻣﺎ ﻗﺒﻠﻪ ﻧﻤﺎﺳﺖ sepehr00 (13 years ago) ، ﻣﺮﺍ ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﻧﯽﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺟﻔﺎﯾﺖ ﮔﺮﮐﺸﺎﻧﯽ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﺧﻠﻖﮔﺮ ﻧﺘﻮﺍﻥ ﺣﺪﯾﺚ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻦﺩﺭﻭﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﺗﻨﮕﻢ ﻧﻬﺎﻧﯽ ﺩﻭﺳﺘﺖﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺻﺪ ﺯﺧﻢﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮﺟﮕﺮ ﺩﺍﺭﻡ ﺟﮕﺮ ﺳﻬﻞ ﺍﺳﺖﮔﺮ ﺧﻮﻧﻢ ﻓﺸﺎﻧﯽ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﭼﻪﺣﺎﺻﻞ ﺍﺯ ﺟﻔﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ ﺍﺯ ﻣﻬﺮﻭﺭﺯﯾﺪﻥ ﻣﺮﺍ ﻻﯾﻖ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﯾﺎ ﻧﺪﺍﻧﯽﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻣﺪﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺍﯼ ﮔﻞ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﺮﺍﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺣﺮﯾﻢ ﺧﻮﺩ ﻧﺪﺍﻧﯽﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ sepehr00 (13 years ago) -----------------ﮔﻔﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﮔﻠﻪ ﺍﻱﻧﻴﺴﺖﺑﻴﻦ ﻣﻦ ﻭ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻭﻟﻲ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﻱﻧﻴﺴﺖﮔﻔﺘﻢ ﻛﻤﻲ ﺻﺒﺮ ﻛﻦ ﻭ ﮔﻮﺵ ﻛﻦ ﺑﻪﻣﻦﮔﻔﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻭﻡ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖﭘﺮﻭﺍﺯ ﻋﺠﺐ ﻋﺎﺩﺕ ﺧﻮﺑﻴﻪ ﻭﻟﻲ ﺣﻴﻒ ﺗﻮﺭﻓﺘﻲﻭ ﺩﮔﺮ ﺍﺛﺮ ﺍﺯ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖﮔﻔﺘﻲ ﻛﻪ ﻛﻤﻲ ﻓﻜﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺁﻥﻭﻗﺖﺭﻓﺘﻲ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺎﻫﺖ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖ---------------------------------ﻳﺎﺩﺕ ﺍﻱ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺨﻴﺮﺑﻬﺘﺮﻳﻨﻢ ﺧﻮﺑﻲ؟ﺧﺒﺮﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﺯ ﺗﻮ ؟ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪﻛﻪ ﺑﺪﻭﻧﻲ ﺑﻲ ﺗﻮﻛﻪ ﺩﻟﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺩﻧﻴﺎ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖﻣﻲ ﺳﭙﺎﺭﻡ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﻪ ﺑﺴﭙﺎﺭﻡ ؟ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖﭘﻴﺪﺍ ﻧﻜﻨﻢ ﻫﻤﺪﻝﺩﻝ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ ﺍﺳﺖﮔﻮﻳﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﻟﻲﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻧﺸﺎﻧﻲ ﻧﻴﺴﺖﮔﺮ ﻫﺴﺖ ﻳﻜﻲ ﻋﺎﺷﻖﺁﻟﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﺻﺪ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ------- sepehr00 (13 years ago) ﻋﺸﻖ ﻳﻌﻨﻲ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺑﻲ ﻏﺒﺎﺭ ﺩﻓﺘﺮﻱ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻄﺮ ﺑﻬﺎﺭ ﻋﺸﻖ ﻳﻌﻨﻲ ﻳﻚ ﺗﻤﻨﺎ , ﻳﻚ ﻧﻴﺎﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﺑﺎ ﺳﻮﺯ ﻭ ﺳﺎﺯ ﻋﺸﻖ ﻳﻌﻨﻲ ﭼﺸﻢ ﺧﻴﺲ ﻣﺴﺖ ﺍﻭ ﺯﻳﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻋﺸﻖ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﺎﺗﻬﺐ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻧﮕﺎﻩ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﮔﻠﺒﻮﺳﻪ ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﭘﮕﺎﻩ ﻋﺸﻖ ﻳﻌﻨﻲ ﻋﻄﺮ ﺧﺠﻠﺖ ....ﺷﻮﺭ ﻋﺸﻖ ﮔﺮﻣﻲ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻋﺸﻖ ﻋﺸﻖ ﻳﻌﻨﻲ "ﺑﻲ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ...ﭘﺲ ﺑﻤﺎﻥ " ﺗﺎ ﺳﺤﺮ ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﻧﻴﻢ ﻛﻦ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻗﻠﺐ ﺧﻮﺩ ﺗﻘﺪﻳﻢ ﻛﻦ + | |