brilliance2  guestbook (85) Sign guestbook

Browse Pages:< Previous 1 2 3 4 5 Next > 
arya2085
13 years ago
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﻣﯽ ﺁﯾﻢ ﺳﺮﺁﭘﺎﻋﺸﻖ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﺮﻏﮑﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﺭﻧﮓ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ" ﺭﻧﮓ ﭘﺎﮐﯽ ﻫﺎ ﺭﻧﮓ ﺧﻠﻮﺹ ﺭﻧﮓ ﺑﯽﺭﻧﮓ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﯽ ﺭﯾﺎﺑﻮﺩﻥ ﺑﯽ ﻏﻞ ﻭﻏﺶﺑﻮﺩﻥ ﮐﺒﻮﺗﺮﺍﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻔﯿﺪﻧﺪﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻻﻝ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ ﺑﺎ ﺭﻗﺺﻗﻮﻫﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﯽ ﺭﻧﮕﯽﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻧﺠﺎﺑﺖ ﺩﺭﺳﻔﯿﺪﯼ ﺍﺳﺒﺎﻥﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ ﺧﻮﺩﯼ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺗﺮﺍﺑﻪ ﺍﯾﻦﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺩﻋﻮﺗﯽ ﺳﺖ ﺗﺮﺍ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﻪ ﺳﻮﯼﺗﻤﺎﻡ ﺳﻔﯿﺪﯼ ﻫﺎ ﺑﺎﺯﺳﺖ ﺑﯿﺎ ﺑﻪ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦﭘﺎﮐﯽ ﻫﺎ ﻗﺪﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﺑﯽ ﺭﻧﮓﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻥ:ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﯽ ﺷﮑﻞﺑﯽ ﺭﻧﮕﻢ "
arya2085
13 years ago




دلم براي کسي تنگ است که آفتاب صداقت را

.

.

.

به ميهماني گلهاي باغ مي آورد



و گيسوان بلندش را به بادها مي داد



و دستهاي سپيدش را به آب مي بخشيد



دلم براي کسي تنگ است



که چشمهاي قشنگش را



به عمق آبي درياي واژگون مي دوخت



و شعرهاي خوشي چون پرنده ها مي خواند



دلم براي کسي تنگ است



که همچو کودک معصومي



دلش براي دلم مي سوخت



و مهرباني را نثار من مي کرد



دلم براي کسي تنگ است



که تا شمال ترين شمال با من رفت



و در جنوب ترين جنوب با من بود



کسي که بي من ماند



کسي که با من نيست



کسي که . . .



- دگر کافي ست.






حميد مصدق






arya2085
13 years ago
باید که مهربان بود،باید که عشق ورزید،زیراکه زنده ماندن هر لحظه احتمالیست
arya2085
13 years ago
هر رهگذری محرم اسرار نگردد،صحرای نمکزار چمن زار نگردد.هرجا که رسیدی مکش طرح رفاقت،هرکس که به تو یار وفادارنگردد
arya2085
13 years ago
از زندگانيم گله دارد جوانيم
شرمنده ى جوانى از اين زندگانيم

دارم هواى صحبت ياران رفته را
يارى كن اى اجل كه به ياران رسانيم

پرواى پنج روز جهان كى كنم كه عشق
داده نويد زندگى جاودانيم

چون يوسفم به چاه بيابان غم اسير
وز دور مژده ى جرس كاروانيم

گوش زمين به ناله ى من نيست آشنا
من طاير شكسته پر آسمانيم

گيرم كه آب و دانه دريغم نداشتند
چون ميكنند با غم بى همزبانيم
اى لاله ى بهار جوانى كه شد خزان
از داغ ماتم تو بهار جوانيم

گفتى كه آتشم بنشاني، ولى چه سود
برخاستى كه بر سر آتش نشانيم

شمعم گريست زار به بالين كه شهريار
من نيز چون تو همدم سوز نهانيم

*شاعر:محمد حسین بهجت تبریزی(شهریار)
arya2085
13 years ago


کودکی، دخترکی ، موقع خواب

سخت پاپیچ پدر بود و از او می پرسید:

زندگی چیست؟

پدرش از سر بی صبری گفت:

زندگی یعنی :عشق

دخترک با سر پر شوری گفت:

عشق را معنی کن!

پدرش داد جواب:


بوسه ی گرم تو بر گونه ی من

دخترک خنده برآورد ز شوق

گونه های پدرش را بوسید

زان سپس گفت:

پدر ... عشق اگر بوسه بود...


بوسه هایم همه تقدیم تو باد !




arya2085
13 years ago


شریعتی درباره امام حسین (ع)





"... و حسین، وارث آدم، که به بنی‌آدم زیستن داد، و وارث پیامبران بزرگ، که به انسان، "چگونه باید زیست" را آموختند، اکنون آماده است تا، در این روزگار، به فرزندان آدم، "چگونه باید مرد" را بیاموزد!..."


مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / ص ۱۷۱




"... مردی از خانه‌ی فاطمه بیرون آمده است، تنها و بیکس، با دست‌های خالی، یک تنه بر روزگار وحشت و ظلمت و آهن یورش برده است. جز "مرگ" سلاحی ندارد! اما او ، فرزند خانواده‌ای است که "هنر خوب مردن" را، در مکتب حیات، خوب آموخته است..."


مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / ص ۱۷۰




ای زینب! ای زبان علی در کام! ای رسالت حسین بر دوش!..... مگو که بر شما چه گذشت ؟ مگو که در آن صحرای سرخ چه دیدی ؟ مگو که جنایت در آنجا تا به کجا رسید ؟.....آری ای پیامبر انقلاب حسین! ما می دانیم. ما همه را شنیده ایم ....... اما بگو ای خواهر! بگو که ما چه کنیم ؟لحظه ای بنگر که ما چه می کشیم ؟ دمی به ما گوش کن تا مصایب خویش را با تو بازگوییم .

نجوای دردمندانه دکتر شریعتی با “پیام”بر کربلا(سخنرانی‌)



این دنیا عجیبه،تا مریض نشی برات گل نمیارن،تا گریه



نکنی نوازشت نمیکنن،تا فریاد نکشی به طرفت بر نمیگردن



تا نمیری نمی بخشنت!!

......................................................................



زندگی کوتاهتر از آن است که به خصومت بگذرد و قلبها



گرامیتر از آنند که بشکنند.فردا خورشید طلوع خواهد کرد



حتی اگر ما نباشیم...

.......................................................................



سنگینی باری که خدا به دوش ما می گذارد آنقدر نیست



که کمرمان را خرد کند بلکه آنقدر است که ما را برای دعا



به زانو در آورد.

.......................................................................



زندگی هنر نقاشی کردن است بدون استفاده از پاک کن



جوری زندگی کن که اگر به گذشته برگشتی نیازی به



پاک کن نداشته باشی.

.......................................................................



arya2085
13 years ago
(an yare aziz ke bi ghararash budam...asayeshe ruz va ruzegarash budam...emruz bebin che mikonad ba dele man...bichare manam ke bighararash budam
arya2085
13 years ago
)ﺳﻴﻨﻪ ﻣﺎﻻﻣﺎﻝ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ ﺍﯼ ﺩﺭﻳﻐﺎﻣﺮﻫﻤﯽ* ﺩﻝ ﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺁﻣﺪﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻫﻤﺪﻣﯽ* ﭼﺸﻢ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺯﺳﭙﻬﺮ ﺗﻴﺰﺭﻭ* ﺳﺎﻗﻴﺎ ﺟﺎﻣﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﻩ ﺗﺎﺑﻴﺎﺳﺎﻳﻢ ﺩﻣﯽ* ﺯﻳﺮﮐﯽ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﺣﻮﺍﻝﺑﻴﻦ ﺧﻨﺪﻳﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ* ﺻﻌﺐ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻮﺍﻟﻌﺠﺐﮐﺎﺭﯼ ﭘﺮﻳﺸﺎﻥ ﻋﺎﻟﻤﯽ* ﺳﻮﺧﺘﻢ ﺩﺭ ﭼﺎﻩﺻﺒﺮ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﺁﻥ ﺷﻤﻊ ﭼﮕﻞ* ﺷﺎﻩ ﺗﺮﮐﺎﻥﻓﺎﺭﻍ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻣﺎ ﮐﻮ ﺭﺳﺘﻤﯽ* ﺩﺭﻃﺮﻳﻖ ﻋﺸﻘﺒﺎﺯﯼ ﺍﻣﻦ ﻭ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﺑﻼﺳﺖ*ﺭﻳﺶ ﺑﺎﺩ ﺁﻥ ﺩﻝ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﺭﺩ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪﻣﺮﻫﻤﯽ* ﺍﻫﻞ ﮐﺎﻡ ﻭ ﻧﺎﺯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻮﯼ ﺭﻧﺪﯼﺭﺍﻩ ﻧﻴﺴﺖ* ﺭﻩ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻳﺪ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﺯﯼ ﻧﻪﺧﺎﻣﯽ* ﺑﯽﻏﻤﯽ ﺁﺩﻣﯽ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺧﺎﮐﯽﻧﻤﯽﺁﻳﺪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﺎﻟﻤﯽ* ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺒﺎﻳﺪ ﺳﺎﺧﺖﻭ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺁﺩﻣﯽ* ﺧﻴﺰ ﺗﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺪﺍﻥ ﺗﺮﮎﺳﻤﺮﻗﻨﺪﯼ ﺩﻫﻴﻢ* ﮐﺰ ﻧﺴﻴﻤﺶ ﺑﻮﯼ ﺟﻮﯼﻣﻮﻟﻴﺎﻥ ﺁﻳﺪ ﻫﻤﯽ *ﮔﺮﻳﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﭼﻪ ﺳﻨﺠﺪﭘﻴﺶ ﺍﺳﺘﻐﻨﺎﯼ ﻋﺸﻖ* ﮐﺎﻧﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﺭﻳﺎ ﻧﻤﺎﻳﺪﻫﻔﺖ ﺩﺭﻳﺎ ﺷﺒﻨﻤﯽ
sepehr00
13 years ago
ﺑﻪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺗﻠﺦ ﺗﻮ ﺳﻮﮔﻨﺪ، ﻧﺸﺪ ﺑﻪﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺗﻠﺦ ﺗﻮ ﺳﻮﮔﻨﺪ، ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﻓﺘﯽ ﻭﺩﻟﻢ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﺑﻨﺪ ﻧﺸﺪ ﻟﺐ ﺗﻮ ﻣﯿﻮﻩ ﯼ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﻭﻟﯽﻟﺐ ﻫﺎﯾﻢ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﺯ ﻃﻌﻢ ﻟﺐ ﺳﺮﺥ ﺗﻮ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ،ﻧﺸﺪ ﺑﺎ ﭼﺮﺍﻏﯽ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﮔﺸﺘﻢ ﻭ ﮔﺸﺘﻢ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﯿﭻ ﮐﺲ، ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﺸﺪ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺗﻮﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﻨﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺸﺪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪﺷﺒﯽ ﺷﺎﻋﺮﻫﺎ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺑﺎ ﻗﻠﻢ ﺷﺮﻡ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ: ﻧﺸﺪ!ﻓﺎﺿﻞ ﻧﻈﺮﯼ*********************
00Samy00
13 years ago
Tnx 4 accept
sepehr00
13 years ago
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ** * *ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ، ﭼﺸﻤﻪ ﺯﺍﯾﻨﺪﻩ ﺍﺷﮏ ،ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻡ ﺑﺴﺘﺮ ﺭﻭﺩﮐﺎﺷﮑﯽ ﻫﻤﭽﻮ ﺣﺒﺎﺑﯽ ﺑﺮ ﺁﺏﺩﺭﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﻫﺎ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﻮﺩChashme man , chashmeyezayandeye ashk ,Goone ambestare roodKashki hamcho hobabi bar abDar negahe to raha mishodam azboodo nabood* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ** *
arya2085
13 years ago
ﻛﻮﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﭼﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺭ ﮔﻠﺴﺘﺎﻧﻪ ﭼﻪﺑﻮﯼ ﻋﻠﻔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ؟ ﻣﻦ ﺩﺭﺍﯾﻦﺁﺑﺎﺩﯼ ﭘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯽ ﮔﺸﺘﻢ ﭘﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺷﺎﯾﺪﭘﯽ ﻧﻮﺭﯼ ‚ ﺭﯾﮕﯽ ‚ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﭘﺸﺖ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ ﻫﺎﻏﻔﻠﺖ ﭘﺎﻛﯽ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﺯﺩ ﭘﺎﯼ ﻧﯽﺯﺍﺭﯼ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻡ ﭼﻪﻛﺴﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﺩ ؟ ﺳﻮﺳﻤﺎﺭﯼﻟﻐﺰﯾﺪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﯾﻮﻧﺠﻪ ﺯﺍﺭﯼ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﺑﻌﺪﺟﺎﻟﯿﺰ ﺧﯿﺎﺭ ‚ ﺑﻮﺗﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻞ ﺭﻧﮓ ﻭﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﺧﺎﻙ ﻟﺐ ﺁﺑﯽ ﮔﯿﻮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻛﻨﺪﻡ ﻭﻧﺸﺴﺘﻢ ﭘﺎﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺳﺒﺰﻡ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭﭼﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻨﻢ ﻫﻮﺷﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﻜﻨﺪ ﺍﻧﺪﻭﻫﯽ‚ ﺳﺮ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻛﻮﻩ ﭼﻪ ﻛﺴﯽ ﭘﺸﺖﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺍﺳﺖ ؟ ﻫﯿﭻ ﻣﯽ ﭼﺮﺩ ﮔﺎﻭﯼ ﺩﺭ ﻛﺮﺩﻇﻬﺮ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻛﻪﭼﻪ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﯽ ﻟﻚﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﭘﺎﻙ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ!ﺟﺎﯼ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﻧﯿﺴﺖﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻫﺴﺖ ﺳﯿﺐ ﻫﺴﺖ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻫﺴﺖﺁﺭﯼ ﺗﺎ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺴﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻛﺮﺩ ﺩﺭﺩﻝ ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﯾﻚ ﺑﯿﺸﻪ ﻧﻮﺭ ﻣﺜﻞﺧﻮﺍﺏ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﯽ ﺗﺎﺑﻢ ﻛﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﻭﻡ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺩﺷﺖ ﺑﺮﻭﻡ ﺗﺎ ﺳﺮ ﻛﻮﻩﺩﻭﺭﻫﺎ ﺁﻭﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺧﻮ ﺍﻧﺪ
sepehr00
13 years ago
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍﺩﺳﺘﻬﺎﯾﻢﺧﺎﻟﯽﺍﺳﺖﻭﺩﻟﻢﻏﺮﻕﺩﺭﺁﺭﺯﻭﻫﺎ- ﯾﺎﺑﻪﻗﺪﺭﺕﺑﯿﮑﺮﺍﻧﺖﺩﺳﺘﺎﻧﻢﺭﺍﺗﻮﺍﻧﺎﮔﺮﺩﺍﻥﯾﺎﺩﻟﻢﺭﺍﺍﺯﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼﺩﺳﺖﻧﯿﺎﻓﺘﻨﯽﺧﺎﻟﯽﮐﻦ***
arya2085
13 years ago
ﺑﻨﺎﻡ ﺍﯾﺰﺩ ﺯﯾﺒﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼﺳﯿﺎﻫﯽ ﻭ ﺑﺪﯼ ، ﺳﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦﮔﺮﺩﻭﻧﻪ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﭘﺎﮐﯽ ﻭ ﺻﻔﺎ ﺧﻔﺘﻪ ﻫﻤﻪﻣﺨﻠﻮﻕ ﺑﯽ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺩﻭ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺟﺎﻫﻞ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺧﻔﺘﻦ ﻧﻪ ﭘﺎﺱ ﻭﺷﮑﺮ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﻮﻑ ﺍﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻡﻫﻢ ﺭﻩ ﻭ ﯾﺎﻭﺭ ﺷﺪﻡ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﭘﺎﯾﺎﻥ ؟ ﭼﺮﺍ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺗﻦﺧﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﺍﺭ ، ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﭘﺲ ﺟﺎﻥﺑﯽ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﺩ ﮐﻤﯽ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﯾﻦﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻝ ﮔﻮﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﭘﺎﺳﺦ ﻧﻤﯿﺠﻮﯾﻢ ﺍﮔﺮﺧﻮﺍﻫﯽ ﻧﺸﯽ ﺭﺳﻮﺍ ﺑﺸﻮ ﻫﻢ ﺭﻧﮓ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﻭﻟﯽ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﮐﺎﺭﻩ ﺟﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼﭘﺎﯾﺎﻥ ﺷﻮ ﻣﻐﻠﻮﺏ ﻋﻘﻞ ﺍﺧﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮓﺩﻝ ﻭ ﺩﺍﻭﺭ ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﻗﻌﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﻣﺮﺍ ﺍﺧﺮﺩﻟﻢ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻧﺒﯿﻨﺪﺩﻝ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺣﺎﻟﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺩﺍﺭﺑﺮﺍﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﻧﮕﺬﺍﺭ
arya2085
13 years ago
ﺍﺯ ﺳﻴﻨﻪ ﺗﻨﮕﻢ ﺩﻝ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﮔﺮﻳﺰﺩﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﻋﺠﺐ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﮔﺮﻳﺰﺩﻋﺎﺷﻘﻲ ﭘﻴﺪﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺯﺍﺭﻱ ﺩﻝﻧﻴﺴﺖ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﭼﻮ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺩﻝﺭﻭﺯﺍﺣﺒﺎﺏ ﺗﻮ ﻧﻮﺭﺍﻧﻲ ﺍﻟﻲ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﺤﺴﺎﺏﺭﻭﺯﺍﻋﺪﺍﻱ ﺗﻮ ﻇﻠﻤﺎﻧﻲ ﺍﻟﻲ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻡﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﻛﺮﺩ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻭﺻﻞ ﺍﻭ ﻣﺮﺍﺍﺯ ﺳﺮ ﺑﺮﻭﻥ ﻧﻤﻲﺭﻭﺩ ﺍﻳﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﺮﮔﻔﺘﻤﺶ ﻧﻘﺎﺵ ﺭﺍ ﻧﻘﺸﻲ ﺑﻜﺶ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﻲﺑﺎ ﻗﻠﻢ ﻧﻘﺶ ﺣﺒﺎﺑﻲ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺭﻳﺎ ﻛﺸﻴﺪﺁﻧﻜﺔﻋﺎﺷﻘﺎﻧﺔﺧﻨﺪﻳﺪﺧﻨﺪﻫﺎﻱ ﻣﻨﻮﺩﺯﺩﻳﺪﭘﺸﺖ ﭘﻠﻚ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻲ ﺧﻮﺍﺏ ﻳﻚ ﺗﻮﻃﺌﺔﻣﻴﺪﻳﺪﺗﻮﺭﺍﻣﻴﺒﻴﻨﻢ ﻭﻣﻴﻠﻢ ﺯﻳﺎﺩﺕ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻫﺮﺩﻡﺗﻮﺭﺍﻣﻴﺒﻴﻨﻢ ﻭﺩﺭﺩﻡ ﺯﻳﺎﺩﺕ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺩﺭﺩﻡﻫﺮﻛﺴﻲ ﻫﻢ ﻧﻔﺴﻢ ﺷﺪﺩﺳﺖ ﺁﺧﺮﻗﻔﺴﻢﺷﺪﻣﻨﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺨﻴﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻛﺎﺭﻭﻛﺴﻢ ﺷﺪﻧﻴﺎﺯﺍﺭﻡ ﺯ ﺧﻮﺩ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﻟﻲ ﺭﺍﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﺮﺳﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻱ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪﮔﺮ ﺑﻲ ﺧﺒﺮ ﺁﻣﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﻛﻮﻱ ﺗﻮ،ﺩﻭﺭ ﻧﻴﺴﺖﻓﺮﺻﺖ ﻧﻴﺎﻓﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﺒﺮ ﻛﻨﻴﻢﮔﺮﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﻧﻤﻲﺁﻳﺪ،ﻭﻟﻲ ﻫﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺷﻮﻕﺳﻮﻱ ﺩﺭﻣﻲﺁﻳﻢ ﻭ ﻫﺮﺳﻮ،ﻧﮕﺎﻫﻲ ﻣﯿﮑﻨﻢﺍﺯ ﺳﻮﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ﺍﻫﻞ ﻫﻮﺱ ﺭﺍﺍﻳﻦ ﺍﺗﺶ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﻧﺴﻮﺯﺩ ﻫﻤﻪ ﻛﺲ ﺭﺍﺁﻭﺭﻡ ﭘﻴﺶ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﭘﻴﺎﻡ ﺩﮔﺮﺍﻥﮔﻮﻳﻤﺖ ﺗﺎ ﺳﺨﻦ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺩﮔﺮﺍﻥﻣﻦ ﺑﺨﺎﻝ ﻟﺒﺖ ﺍﻱ ﺩﻭﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻡﭼﺸﻢ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻭ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺷﺪﻡﮔﺎﻩ ﮔﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯﻣﻬﺮ ﭘﻴﺎﻣﻲ ﺑﻔﺮﺳﺖﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺟﻬﺎﻧﻢ ﻣﮕﺬﺍﺭﻏﻤﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﻪ ﻏﻤﺨﻮﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻲﺩﻟﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺁﺯﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻲﮔﺮ ﻧﺮﺥ ﺑﻮﺳﻪ ﺭﺍ ﻟﺐ ﺟﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪﺣﺎﺷﺎ ﻛﻪ ﻣﺸﺘﺮﻱ ﺳﺮ ﻣﻮﻳﻲ ﺯﻳﺎﻥ ﻛﻨﺪﮔﺮ ﻫﻴﭻ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺗﻮ ﺟﺎﺳﺖ ﺑﮕﻮﮔﺮ ﻫﺴﺖ ﺑﮕﻮ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﮕﻮ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﮕﻮﺻﺒﺮ ﺩﺭ ﺟﻮﺭ ﻭ ﺟﻔﺎﻱ ﺗﻮ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩ ﻏﻠﻂﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﻋﻬﺪ ﻭ ﻭﻓﺎﻱ ﺗﻮ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩ ﻏﻠﻂﮔﺮﭼﻪ ﻫﺮﻟﺤﻈﻪ ﺯﺑﻴﺪﺍﺩ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻴﻦ ﺟﮕﺮﻡﻫﻢ ﺑﺠﺎﻥ ﺗﻮﻛﻪ ﺍﺯﺟﺎﻥ ﺑﺘﻮ ﻣﺸﺘﺎﻕ ﺗﺮﻡﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﻏﻢ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ,ﻏﻢ ﺩﻳﮕﺮﺷﺎﺩﻡ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﺮﺍ ﻫﻤﺪﻡ ﺩﻳﮕﺮﺩﻝ ﻛﻪ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺭﻭﻱ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺩﻝ ﻧﻴﺴﺖﺁﻧﻜﻪ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺧﺎﻝ ﺗﻮ ﻧﺸﺪ ﻋﺎﻗﻞ ﻧﻴﺴﺖﺯﺩﺭﺩ ﻋﺸﻖ ﺗﻮﺑﺎ ﻛﺲ ﺣﻜﺎﻳﺘﻲ ﻛﻪ ﻧﻜﺮﺩﻡﭼﺮﺍ ﺟﻔﺎﻱ ﺗﻮ ﻛﻢ ﺷﺪ؟ﺷﻜﺎﻳﺘﻲ ﻛﻪ ﻧﻜﺮﺩﻡﺗﻮ ﻛﻴﺴﺘﻲ،ﻛﻪ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ،ﺑﻲ ﺗﻮ ﺑﻲ ﺗﺎﺑﻢ؟ﺷﺐ ﺍﺯ ﻫﺠﻮﻡ ﺧﻴﺎﻟﺖ ﻧﻤﻲ ﺑﺮﺩ ﺧﻮﺍﺑﻢ
Fardin71
13 years ago
بزرگترين ارزويم انست كه كوچكترين ارزويت باشم
sepehr00
13 years ago
ﮔﻔﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﮔﻠﻪ ﺍﯼﻧﯿﺴﺖﺑﯿﻦ ﻣﻦ ﻭ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻭﻟﯽ ﻓﺎﺻﻠﻪﺍﯼﻧﯿﺴﺖﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﮐﻤﯽ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪﻣﻦ ﮐﻦﮔﻔﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻡ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﯼﻧﯿﺴﺖﭘﺮﻭﺍﺯ ﻋﺠﺐ ﻋﺎﺩﺕ ..
sepehr00
13 years ago
*ﻭﻗﺘﯽﮔﺮﯾﺒﺎﻥﻋﺪﻡﺑﺎﺩﺳﺖﺧﻠﻘﺖﻣﯽﺩﺭﯾﺪﻭﻗﺘﯽﺍﺑﺪﭼﺸﻢﺗﻮﺭﺍﭘﯿﺶﺍﺯﺍﺯﻝﻣﯽﺁﻓﺮﯾﺪﻭﻗﺘﯽﺯﻣﯿﻦ ﻧﺎﺯ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪﻭﻗﺘﯽﻋﻄﺶ ﻃﻌﻢﺗﻮ ﺭﺍﺑﺎ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢﻣﯽ ﭼﺸﯿﺪﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﺸﻤﺖ ﺷﺪﻡ ﻧﻪ ﻋﻘﻞ ﺑﻮﺩ ﻭﻧﻪ ﺩﻟﯽﭼﯿﺰﯼﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻢﺍﺯﺍﯾﻦﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽﻭﻋﺎﻗﻠﯽﯾﮏﺁﻥ ﺷﺪ ﺍﯾﻦﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﺎﻥﻟﺤﻈﻪ ﺑﻮﺩﺁﻥﺩﻡﮐﻪﭼﺸﻤﺎﻧﺖﻣﺮﺍﺍﺯﻋﻤﻖﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺑﻮﺩﻭﻗﺘﯽﮐﻪﻣﻦﻋﺎﺷﻖﺷﺪﻡﺷﯿﻄﺎﻥﺑﻪﻧﺎﻣﻢ ﺳﺠﺪﻩ ﮐﺮﺩﺁﺩﻡ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺗﺮ ﺷﺪ ﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﺳﺠﺪﻩﮐﺮﺩﻣﻦﺑﻮﺩﻡﻭﭼﺸﻤﺎﻥﺗﻮﻧﻪﺁﺗﺸﯽﻭﻧﻪﮔﻠﯽﭼﯿﺰﯼﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻢﺍﺯﺍﯾﻦﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽﻭﻋﺎﻗﻠﯽ***********************
sepehr00
13 years ago
دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !غضب آلود به او غیظی کرد !این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !هر دو را بغض ربود...دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،

همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت
Browse Pages:< Previous 1 2 3 4 5 Next > 
Contact Us | Blog | Translation | Terms of Use | Privacy Policy

沪ICP备06061508号
Copyright © 2006 OwnSkin.com    
-
Loading content
There is a problem with loading the content.